این دقیقا صدمین پست این وبلاگه. وتقریبا مصادفه با اولین سال ایجاد این بلاگ. یک سال قبل به امید پیدا کردن دوستان خوب و
به امید نوشتن در ژانری که خیلی ها اون رو دوست ندارن ؛ و البته خیلی ها اون رو در خفا دوست دارن؛ این وب لاگ رو راه انداختیم. بعد یک سال حدود شصت هزار بازدید کننده داشتیم و اقلا 5 نویسنده فعال و چندین خواننده فعال. امیدورام بازم بتونیم این وبلاگ رو که برای خیلی ها مون حکم حیات خلوت خونه رو داره حفظ بکنیم و دوستهای بیشتر پیدا کنیم
خواننده های عزیز؛ ممنونم از اینکه داستانهای آماتوری ما رو خوندین و نظر دادین و همیشه تشویق کننده نوشتن ما بودید
شادی جان؛ امیدوارم به زودی خودت و دوباره پیدا کنی و به جمع ما بر گردی
شیوا جان مرسی بابت داستانهات؛ امیدوارم قدر این همه استعداد رو بدونی و هر روز در نوشتن بیشتر رشد کنی
کالیپسو عزیز. کم پیدایی ولی خوب. از اولش با ما بودی امیدوارم حوصله کنی و بازم برامون بنویسی
سوفی عزیز؛ تازه پیدات کردیم.بیشتر به ما سر بزن
کورش خان و استر عزیز همیشه کامنتهاتون مایه قوت قلب ما بود. بازم به ما سر بزنید
مهیا و مریم باورتون نمیشه ولی اگر نبودید درد مزمن تمام نمیشد. مرسی بابت قوت قلبی که می دادید
همه کسانی که به هر دلیلی به صورت ناشناس پیام دادید ازتون ممنونیم. گاهی یک کامنت ساده از طرف یه ناشناس یک نویسنده رو امیدوار به نوشتن می کنه
تشکر از همه
سیم آخر!
اينو با جرأت ميگم اگه من از شروع ايجاد اين وبلاگ با خبر ميبودم چندين داستانهاي نا تمام رو بزور و اجبار هم كه شده بود ميگفتم يالا بياييد تموم كنيد ؛) از جمله شياطين ساده كه هنوز هم مجهول و نا تمامه صد البته اينو ميذارم واسه موقعي كه احساس كنم حال شادي عزيزمون يخورده بهتر شده بعد پا پيچ تون ميشم ؛)
پاسخحذفواقعا هم اينجا واسه شخص من عين يه حيات خلوت ميمونه خيلي خيلي خيلي آرامش اينجا رو دوست دارم
اين حرفم رو به حساب مقايسه با شهواني نذاريد ولي همينكه كه كسي به كسي فحش نميده ، جنگ و دعوا بالا نميگيره و باعث دلخوري نويسنده ها نميشه همينش كلي ارزش اينجا رو بالا ميبره ،
و در آخر به اميد موفقيت هاي هر چه بيشتر شما كلوروي عزيز و باقي نويسنده هاي گرامي
ممنونم مهیا خوشحالم یه همچین حسی داری. امیدورارم بازم بتونیم بنویسیم و شما خوشتون بیاد
پاسخحذفباورم نميشه يكسال گذشت! من از اولش فكر ميكنم با داستانها همراه بودم. هر وقت ميخوام خودم باشم و از نقش بازى كردن خسته ميشم، پناه ميارم به اينجا و حرف دل ديگران رو ميخونم و حرف دل خودم رو ميزنم.
پاسخحذفاينجا حتى دعواها و مخالفتها هم مودبانه هستن. آرش عزيز ممنون كه اين محفل دوستانه رو برامون ايجاد كردى. شادى جان مرسى كه هميشه محفل رو گرم ميكردى و اميدوارم زودتر از جايى كه زمين خوردى، بلند بشى و دوباره استوار روى پاهات بايستى.
كوروش عزيز ازت ممنونم بابت گفتگوهاى آموزنده اى كه در اين محفل انس داشتيم.
كاليپسو، نوشته هات رو كه ميخونم، انگار در تمام اون فضاها بودم. حتى موسيقى كه گوش ميدى، موسيقى مورد علاقه ى منه. كجايى رفيق؟
خوشحالم كه دوستان ديگه اى هم به اين جمع اضافه شدن ����
معاشران گره از زلف یار باز کنید
شبی خوش است بدین قصه‌اش دراز کنید
حضور خلوت انس است و دوستان جمعند
وان يكاد بخوانيد و در فراز كنيد
هوووووووراااااا!🎉🎉🎉 يك سالش شد! البته من همون اول اومدم يدونه نوشتم و بعد فراااااار😅 اما قول ميدم از اين به بعد بيشتر فعال باشم ☺️يه عالمه ميدوستمتون❤️❤️❤️
پاسخحذفمن از اولش باهاتون نبودم اما خوشحالم که بالاخره پیداتون کردم خوشحالم که ژانر هایی که دوست دارم رو میتونم اینجا پیدا کنم و بخونم خیلی ممنونم از همه تون بابت قلم فوق العاده تون.
پاسخحذفشادی عزیز نمیدونم چه دعایی برات کنم اما امیدوارم دلت هم مثل اسمت شاد باشه
عجیبه که فقط یک سال گذشته. به نظر میرسه میلیونها سال گذشته. اونقدر که خسته ام. مرسی از عقاب که این موقعیت رو برامون فراهم کرد تا حرفهای دلمو بزنم. از ری را و کوروش و استر عزیز و بقیۀ عزیزانی که الان متاسفانه یادم نیست اسامیشون(مغزم به گا رفته خیلی چیزی یادم نمیمونه این اواخر به بزرگی خودتون ببخشید)هم که با نظراتشون به من کمک کردن و امیدواری دادن هم خیلی ممنون و متشکر. دارم سعی میکنم شیاطین ساده رو بنویسم اما خیلی سخته. چه بخوام چه نخوام همینه که هست برای همونم میدونم باید بنویسم اما از قبل بیشتر وقت میبره. امیدوارم به زودی بتونم آپ کنم.
پاسخحذفسلام خسته نباشید
پاسخحذفممنون از وبلاگ قشنگتون
یه سوال داشتم چرا ادامه داستان اسارت و فواره های شررات نمیگذارن دوستان نویسنده عزیز
سلاممم منم تازه پیداتوننن کردممم خیلیمم میدوستمتون بوس بوس امیدوارم حالتون همیشه عالی باشه و تنور داستانهاتون گرمممممم
پاسخحذفمرضی