جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۵ آذر ۱۵, دوشنبه

به نام مادر...


مادرم بهشت زیر پای توست٬ چون مادر خودمی. برای بقیهٔ مادرها باید آلتمونو شق کنیم چون اول زن هستن... 
مادرم دلت خوش باشه به داشتن پسرت که باعث خودکشی دختر یک مادر دیگه میشه... 
مادرم تو را باید با اسامی فرشتگان صدا کرد چون مادر خودمی٬ اما اسامی مادران بقیه بستگی به نوع دعواهامون داره... 
مادرم دستهای مهربون و خسته ات رو میگیرم تو دستهای خودم تا خالی نباشن٬ اما دستهای پینه بستهٔ مادری رو٬ از دیروز تا ابد برای لمس صورت پسر یا دختر سیاسیش به انتظار گذاشتم... 
مادرم نگران نباش! هیچوقت تنهات نمیذارم. میدونم نگرانم میشی و از بی کسی و تنهاییت میترسی. دیروز وضومو بااشک یه مادر اقلیت مذهبی گرفتم که بیست ساله بچه هاشو ندیده... 
مادرم وقتی پاهات خسته اس٬ من برات میمالمشون اما هربار قدمهای سنگین مادری رو میشنوم که به راهروهای زندان میاد تا جگرگوشه اش رو ببینه, بیشتر میدوانمش... 
مادرم میدونم خسته ای... خسته نباشی...
وقتی بچه میزاییدی انگار ۲۰ تا استخونت با هم شکسته بود٬ پس روحت رو میشکنم تا بفهمی اون درد در قبال اعدام فرزندت چیزی نبوده... 
مادرم آبروی تو برام اونقدر مهمه که وقتی زنی رو دزدیدم و بهش تجاوز کردم٬ میکشمش تا مردم به تو انگ داشتن یک پسر بیشرف رو نزنن. تو بیگناهی... 
مادرم منو هیچوقت تنها نذار! دوریت سختمه! مخصوصاً که مشغول ادب کردن این زن فلان فلان شده ام هستم... با گرفتن بچه هاش... چون قانون ازم حمایت میکنه...چون من یک مردم! 
برو مادرم. برو که بهشت زیر پاهاته. برو که من و باقی فرزندان مراقب جهنم این دنیات هستیم... 
فقط نمیدونم این چه بهشتیه که تو توش قراره چشم تو چشم مادرانی بشی که من٬ پارهٔ تنت٬ داغ دار کردم... بخواب مادرم! بخواب که انرژی خودتو برای بهشتی که پسرت برات تدارک دیده٬ لازم داری...

۳۴ نظر:

  1. YEP ...درود بر تو شادی جان این خوراک خودمه؛جای همچین نوشته های عقیدتی-سیاسی اینجا خالی بود،اما به عقیده من مردی که برا خواهر و مادر خودش ارزش قائل باشه نمیتونه به زن دیگه ای توهین یا دست درازی کنه چون درک میکنه که اون زن هم خواهر و مادر یکی دیگه است ،حتی اگه ذوب شده در دین و آیین خاصی باشه .

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. وقتى بهش بگن كه مال و جان و ناموس كفار! برات حلاله، ديگه بحث احترام نيست، كار خودش رو ثواب ميدونه.

      حذف
  2. خدمت کوروش و استر عزیز عرض کنم که...
    ما ایرانیها مثلمون مثل اون شترمرغه اس. بهش گفتن تخم بذار گفت من شترم. گفتن پس بار ببر گفت من مرغم. من این متنو در مدح مادر نوشتم. مادری که بچه های دیگران رو بچه حساب نمیکنه. مادری که بین بچه های خودش و بقیه فرق میذاره. مادری که کار بچه های خودش خوبه اما همون کار بچه های بقیه بد. مادری که فقط درد زایمان خودشو درد میدونه چون زنان دیگه درد زایمان رو نچشیدن. مادری که نمیخواد بلایی سر بچه اش بیاد چون دوستش داره اما فکر نمیکنه که مادران دیگه هم همین احساسو به بچه هاشون دارن. یک مادر ایده آل ایرانی. مادری که پشت مادر دیگه نباشه نه تنها مادر نیست بلکه اصلا انسان نیست. مادری که پسر خودشو در هر سنی از وسط دو شقه و یا طرد نمیکنه که تو چرا داری حق بقیه رو به اسم دین و سیاست پایمال میکنی.
    اما خاصیت اکثر ما زنهای ایرانی همینه. تازه بهشتم میذلریم زیر پاهامون به سلامتی. پس لااقل بدونیم چه جور بهشتی منتظرمونه.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. اما اینجور ازش برداشت میشه(شایدم تصور منه) که اینا افکار یه مرد راجع به مادرش باشه .

      حذف
    2. شادى عزيز، من كلمه به كلمه متن رو درك كردم. اگر راجع بهش چيزى نگفتم، چون همه چيز رو به بهترين شكل گفتى و ديگه حرفى باقى نموند.

      درسته كه يك مادر ذاتا هميشه پشت بچه ى خودشو ميگيره ولى كاش فقط به پشت اكتفا نكنه و جلوى بچش رو هم بگيره.

      من معمولا با سياست روز كارى ندارم. تمام عمرمون فقط حرف زديم: بزرگى سراسر به گفتار نيست / دو صد گفته چون نيم كردار نيست

      بنويس كه قلم مثل تفنگه، برداشتنش شجاعت ميخواد. حداقل نيم كردار دارى انجام ميدى، ما همونم نتونستيم انجام بديم.

      حذف
    3. استر عزیز. شما درک کردی و من زندگیش کردم.

      حذف
    4. شادى عزيز ، منو نميشناسى ولى شايد بيشتر از اون چيزى كه فكر ميكنى از زندگيت ميدونم. براى همين در اغلب موارد، فقط خودت مخاطب كامنتهام هستى.

      حذف
  3. مادری که بگه پسرم دیگه مرد شده و ظلم اون رو در قبال زنش که مادر و یا دختر یکی دیگه اس نادیده بگیره بهش حتی نمیشه گفت حیوان چه برسه به مادر.
    یادمه یه داکومنت میدیدم تو تلویزیون. احتمالا اگه تو یوتیوب سرچ کنین هست. یه شیر ماده که یه گوساله یا بچه گوزن رو به فرزندی قبول کرده بود و نمیذاشت شیرهای دیگه بهش نزدیک بشن. حالا... فکرشو بکن ما موجودات دوپا چقدر پست و بدبختیم؟ که ذات و ماهیتمون رو ول کردیم و چسبیدیم به منافعمون.

    پاسخحذف
  4. همیشه وفاداری حیوانات بیشتر از انسان ها بوده

    پاسخحذف
  5. همیشه وفاداری حیوانات بیشتر از انسان ها بوده

    پاسخحذف
  6. مرسانای عزیز. ای کاش خدا این افتخار رو بهمون بده که تا لحظه مردنمون حداقل یک بار به درجه حیوانیت برسیم و مرام اونها رو به دست بیاریم.

    پاسخحذف
  7. اره ولی خودمونم نباید ببازیم اگه ب جای ظاهرمون باتنمونو درست کنیم از حیوانات هم بالاتر میریم ولی متاسفانه همه ادعا میکن که میفهمن ولی نفهم ترین موجودات ما انسان ها هستم پر از تکبر و غرور های بی جا فکر میکنیم ک هر کاری ک تو دنیا هستو باید انجام بدیم یه خورده فکر نمیکنیم ک این کار ممکنه تا کجاها کشیده بشه ... چه سکوتی دنیا را فرا میگرفت، اگر هر کس ب اندازه صداقتش سخن می گفت... 😔😔

    پاسخحذف
  8. درود بر دوستان...

    استر عزیز بازم بر میگردم سر حرف اول خودم (چون حرف مرد یکیه)؛اگر اون مردک چنان عقیده ای رو که متذکر شدی باور داشته باشه دیگه دلیلی نداره که برا خواهر و مادر خودش هم ارزش قائل باشه تا چه رسد به بیگانه.اونجا دیگه صورت مسئله پاک شده است .

    پاسخحذف
  9. اگه یه جوری بشه که این باورهای عجیب و غریب مذهبی از کله آدما بپره،به خدا از حیوونا هم رامتر و ملوستر میشن ؛ چه میشد اگر بشود .

    پاسخحذف
  10. احتمالا كوروش عزيز با اين افراد خوشبختانه تا الان برخورد نداشتى و اميدوارم هيچوقت هم نداشته باشى.

    حيف كه نميتونم توضيح بدم كه چرا اون مردك يا زنك اين اعمال رو انجام ميدن (نه كه نتونم! نميشه). اگر اقليت مذهبى بودى، خوب حال اون دختر بهايى رو درك ميكردى كه شاگرد اول مدرسه بود ولى اجازه نداشت در كنكور شركت كنه...

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. استر عزیز...
      امثال من نوعی که پسر بودن، نه تنبل بودن و نه جز اقلیتهای مذهبی و وارد دانشگاه هم شدن کجا رو گرفتن و چه اتفاق خوبی براشون رقم خورد؟ غیر از اینکه به دلایل مضحک یه روز در میون احضار میشدیم حراست و عاقبت ستاره دار شدن و اخراج . اینجا بحث اقلیت و اکثریت یا زن و مرد بودن نیست ، دایره دوستان حضرات خیلی محدوده.
      در ضمن مگه همونایی که مقبول بودن و موندن و فوق لیسانسشون رو گرفتن چی شدن ؟ چه انتظاری از یه جامعه بسته و محدود با فاشیست مذهبی سردمدارانش داری؟
      نه عزیز پییه اینا از دیرباز به بدن منم مالیده؛فکر نکن که پشت مانیتورم سنگر گرفتم و از بیرون گود تز میدم،آردم رو بیختم و الک رو آویختم و حالا به قول زردتشت سعی میکنم برا مبارزه با تاریکی شمعی روشن کنم، به هر حال حق گرفتنیه نه دادنی .

      حذف
  11. کوروش عزیز. در اینکه به عنوان یک ایرانی همه چیزمون رفته تو پاچه امون که شکی نیست. اما خوشحالم که حداقل اونقدر خوش شانس بودم که تونستم تو یه فضای مثبت مثل سوئد زندگی رو تجربه کنم. از قدیم میگن عدو سبب خیر شود گر خدا خواهد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. اه سوئد تشریف داری،نمیدونستم...کشور نانواده دوست خوبی هستش...از کی رفتی؟تنها هستی یا با خانواده؟حال و هوای زندگی چطوره؟ به همون خوشی و رفاهی که ازش تعریف میشه، هست؟

      حذف
    2. ببخشی،کشور خانواده دوست خوبی هستش .

      حذف
    3. شادى جان، اون دختر هم خوشبختانه موفق شد و رفت آمريكا.

      كوروش عزيز، يكى دوست داره كه توى خونه بمونه و زياد بيرون نره. ولى اگر همين فرد رو بهش بگن اجازه ى بيرون رفتن ندارى، شرايط كاملا عوض ميشه. يك سرى حقوق رو در ايران داشتى كه به نظر خودت ارزشى ندارند ولى فرق هست بين انتخاب و اجبار.

      منو ياد جوونيهاى خودم ميندازى، وقتى كه هنوز فكر ميكردم حق گرفتنيه. جمله ى جالبى ديروز خوندم: گيرم كه ايران رو آزاد و آباد كرديم، با مردمى كه از ضريح خالى حاجت مى طلبند ميخواهيم چه كنيم؟

      حذف
    4. چه قدر خوشحال شدم که تونست یره و به حقش برسه. دقیقا حرفت درسته استر عزیز. آدمها اگه اجبار بالای سرشون نباشه اهمیت خیلی چیزها رو نخواهند فهمید. همینکه بهت بگن اجازه نداری آدم اذیت میشه. البته اون چیزی که من لازم داشتم آرامش و سکون بود که فرهنگ ایرانی باهاش سنخیتی نداره.
      کوروش عزیز. سوئد حداقل برای من یکی که خوب بود. هر چی که میخواستم بهش رسیدم. کشورهای اسکاندیناوی تقریبا یه کشور حسابن. سیتیزن هر کدوم که باشی اوتوماتیک میتونی تو اون دو تای دیگه زندگی کنی. من که راضیم خدا رو شکر. مخصوصا که هواش همیشه ابریه.

      حذف
    5. حق نه گرفتنیه نه دادنی به شرطی که معنی این کلمه رو واقعا بدونیم. هیچکس حق نداره روی حق کس دیگه تصمیم بگیره.

      حذف
    6. استر عزیز...خب صحبت منم سر همون حقوقه هست دیگه،که از بالای 90درصد جامعه گرفته شده وبه کمتراز 10 درصد تعلق گرفته.
      همون شمعی رو که قبلا عرض کردم برا روشن کردن فضای اطرافمون هستش که دور و وری هامونم بتونن جلو پاشون رو ببینند مگه وظیفه اخلاقی روشنفکری همین رو ایجاب نمیکنه؟

      حذف
    7. شادی عزیز خود شما بهتر میدونی که فرهنگ دایره واژگان خرابه ما تا آباده شما از زمین تا آسمانست .

      حذف
    8. منم هوای سرد و ابری رو خیلی میپسندم ، در عوض یه جایی گرفتارم که تابستون و زمستونش عرق میریزم.

      حذف
  12. ای بابا. رفتی صحرای نوادا؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. نه شادی جان...یه جایی تو صحرای خوزستان.
      نوادا رو به حرمت لاس-وگاس میشه تحمل کرد.

      حذف
  13. کوروش عزیز. لاس وگاس بودم چند دفعه. خود لاس وگاس رو نمیشه به حرمت لاس وگاس تحمل کرد چه برسه به خود صحرای نوادا. :))))))
    اما در کل من اروپا رو بیشتر میپسندم. آمریکا یه چیزیه تو مایه های ایران. خشششششششششک!!!!!!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. آره،تمایل منم بیشتر سمت اروپاست.خصوصا کشورهای شبهه جزیره اسکاندیناوی.
      مشغول خوندن ستاره سربی هستم.

      حذف
  14. خوشحال میشم نظرتو بگی بهم.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. چشم،حتما...ولی قول بده خوشحال بشی ها!

      حذف
  15. چشم عزیز. شما هر چی بگی من فقط خوشحال میشم.

    پاسخحذف
  16. خطاب به Anonymous

    برادر(یا شایدم خواهر)نیمه محترم...ادب مرد(زن)به ز دولت اوست .
    اگه انتقاد یا نظری داری، بسیار خوب ، مثه آدم مطرح کن.به قول شیرازیا چرا تیزکلنگ از خودت در میکنی .
    آدمی را آدمیت لازم است .

    پاسخحذف
  17. راستش خود من هم اصلا با توهین موافق نیستم. دوست عزیزمون اگه با پیش داوری متن رو نمیخوند میفهمید چی میگم. اما خوبیش این بود که به فکر افتادم تا در مدح زنان جامعه ام هم بگم.

    پاسخحذف