جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۵ آذر ۱۹, جمعه

سکوت علامت رضاست؟


بانوی عزیز... اگه حتی یکی از این افکار یک بار از سرت گذشته باشه و یا بهش عمل کرده باشی حق اعتراض رو خودت از خودت میگیری...
چون من هم مثل خودت یک زنم...
همون زنی که سکوت کرده...
من همونم که وقتی زن همسایه از شوهرش کتک میخوره حتما خودش یه کاری کرده بوده... اما وقتی من کتک میخورم مظلوم واقع شدم.
من همونم که اگه به همجنسم تجاوز کنن حتما خودش بوده که میخاریده... چطور کسی به من کاری نداره؟ کرم از خود درخته...
من همونم که وقتی همجنسم میخواد شوهرش رو با بی محلی تادیب کنه از موقعیت استفاده میکنم و به اون مرد در باغ سبز نشون میدم... چون اون مرده و اشتباه نمیکنه... اشتباهات همیشه مال زنهاست...
من همونم که اگه عروسم حرف حق بزنه به خاطر عشقی که به پسرم دارم جانب پسرمو میگیرم...
من همونم که اگه دامادم حرف ناحق بزنه به دخترم میگم کوتاه بیاد...
من همونم که تو خیابون میگیرم و یه دختر رو به جرم بدحجابی میزنم تا مردهامونو از راه به در نکنه... اما اگه یه خارجی تو کشورش بهم بگه چرا روسری سرته جیغ و دادم میره هوا که به شما چه مربوطه؟
من همونم که وقتی خواهرم میاد پیشم و از بد اخلاقیهای شوهرش میگه به جای اینکه دنبال راه چاره باشم و بهش کمک کنم بهش میگم که حداقل مال تو بهت پول میده... من از تو بدبخت ترم مال من همونم نمیده.
من همونم که با محبت های بیجا و احمقانه چشمم رو به روی خبط و خطای پسرم میبندم و بهش نمیگم این کارها رو زنهای دیگه قبول نمیکنن حواستو جمع کن... من پسرم رو برای خودم تربیت میکنم نه برای همسر آینده اش... و همونطور هم دخترمو برای شوهر آینده اش تربیت میکنم نه خودم...
من همونم که دخترم رو میکوبم و اعتماد به نفسش رو پائین میارم... تا نتونه از خودش دفاع کنه... اونجوری شاید طلاقش ندن و آبرومون پیش در و همسایه نره...
من همونم که وقتی یه مرد هیز بهم نگاه کرد چشمشو از دو تا کاسه اش در نمیارم تا درس عبرتی بشه برای بقیۀ مردها... بر عکس خودمو بیشتر میپوشونم... از نظر من یه زن تا خودش نخواد بهش هیز نگاه نمیکنن...
من همونم که شکلم رو... روحم رو و جسمم رو با تحمل یک دنیا درد جراحی بر مبنای توقعات مردان جامعه ام تغییر میدم تا مورد پسند و مطلوب واقع بشم... خودم رو تبدیل میکنم به یه دروغ... یک دروغ قابل قبول از یک حقیقت غیر قابل قبول بهتره... و خواهد بود...
من همونم که وقتی شوهرم میگه تو که از صبح تو خونه بودی چیکار کردی که خسته بشی؟ بلند میشم و به خاطر مهمونهایی که شب میان خونه رو مرتب میکنم... چون ظاهر مرتب از آبرو ریزی جلوگیری میکنه... باطنم هم به فلان جام... نظر مهمونها به من از نظر خودم به من مهمتره...
من همونم که اگه ببینم یه زن داره طلاق میگیره میگم دارن طلاقش میدن... همیشه زنه که باید مردشو نگه داره... به نظر من هم حق همیشه با مرداس...
من همونم که سکوت میکنم تا همه از من راضی باشن اما اینکه من ناراضیم مهم نیست...
من همونم که وقتی دختر هستم روی حرفها و خواسته های غلط پدر و مادرم حرفی نمیزنم... وقتی زن شدم به خواسته های نابجای شوهرم تن میدم و وقتی مادر شدم به خواسته های نابجای فرزندانم...
من همونم که سکوت میکنم... چون نمیدونم سکوت علامت رضاست. چون نمیدونم سکوت من چه بلایی داره سر جامعه ام میاره...

اگه جامعۀ من نا امنه و مقرراتش تماما مردونه اس برای اینه که پشت هر مرد موفق یک زن بی تفاوت ایستاده... راسته که میگن کرم از خود درخته...

۳۴ نظر:

  1. درود شادی عزیز...
    همه این چیزایی که ذکر کردی درست و بجاست، اما یه نقطه عطف بزرگ رو در نظر نگرفتی،اینکه زنان جامعه چقدر در کاشتن و پراکندن تخم خرافات (متا فیزیکی و مذهبی...)در تفکر بچه ها و حتی همسران خود موفق عمل کردند.تفکرات مذهبی که بیش از همه خود زنان رو هدف گرفته.

    پاسخحذف
  2. کوروش عزیز... همونطور که عرض کردم پشت هر مرد موفق یک زن بی تفاوت ایستاده... ما فرهنگمون در کل طوریه که میخوایم اشتباهاتمونو بندازیم گردن بقیه. اگه به زنها ظلم میشه تقصیر مردهاست... اگه جامعه امون خرابه تقصیر دولت و دینه... نه گلم... اینهمه بیماری از قبیل ایدز هست تو دنیا... تا خودمون دنبالش نریم سرمون نمیاد... همیشه گفتم بازم میگم... ایرانی از فرهنگشه که میکشه نه از تفکرات مذهبی و اسلامی... چون فرهنگمون فرهنگ پسرفت هست نه پیشرفت... ایرانی خودش اجازه میده که اوضاعش این باشه...

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. عذر میخوام شادی عزیز اما در این باب با شما هم عقیده نیستم،اگه یه نگاه اجمالی به ادیان سامی و بخصوص اسلام عزیز بندازی متوجه میشی که همه اون کارهایی رو که زنان در جامعه انجام میدن و مورد شماتت هستن،اصل و فرعش از دل همین تفکرات دین در اومده.اینو اگه بخوای بشکافی سر دراز داره اما از باب مشت نمونه خروار یکی دو مورد خدمتت عرض میکنم.
      وقتی تو گوش یه مرد فرو میکنن که در فقه اسلام، دیه یه مرد 100شتر و مال یه زن 50شتره،از طرف دیگه اگه کسی به بیضه چپ یه مرد آسیب بزنه دیه ش 66شتر و اگه بیضه راست باشه دیه ش 44 شتره، چرا دیگه اون مرد مسلمان باید به فکر جان یه زن باشه؟ زنی که ارزش جونش کمتر از بیضه چپ خودشه.

      حذف
    2. و چرا باید یه زن اجازه داشته باشه تا به شوهرش بگه بالا چشمت ابروه؟وقتی میدونه از لحاظ دینی فقط بیضه های اون دو برابر جونش ارزش دارن.

      حذف
    3. کوروش عزیز. تا حدودی باهات موافقم. حالا خیلی دقیق به قیمت اندامهای مختلف آشنا نیستم... حالا اعراب رو کاری ندارم که مثلا به خیال خودشون ارزش زنها رو بردن بالا و حق و حقوقی براشون قائل شدن... اما اگه همون اولین مرد ایرانی که اومد خونه و گفت که خانوم! از امروز قیمت شما شده نصف بیضۀ راست بنده... اون زن زده بود تو دهن شوهرش امروز میدیدیم کدوم مردی جرات داره همونطور فکر کنه. من اگه بودم طوری میزدم تو دهن شوهرم که تا هفت نسل بعدش بدون دندون به دنیا بیاد. از اولش وقتی خودت ارزش خودت رو ندونی و به اسم من چاره ندارم بذاری روت قیمت بذارن الان همینقدر بی ارزش میشی. به نظرم ارزش هر کسی رو خودش تعیین میکنه نه بقیه.

      حذف
    4. اگه اونطوری بود دیگه دلیل آفرینش مغز چی بود؟ فرق ما با یه کرم یا خارخاسک چیه؟

      حذف
    5. ببخشی،بالا اشتباه تایپی شده...

      اگه بیضه چپ باشه دیه ش 66شتر و اگه بیضه راست باشه دیه ش 34 شتره.
      یاد یکی از رئیس جمهورای محبوب خودمون افتادم که هر وقت آمار دقیق تناسبی میخواست بیرون بده،مجموع درصدش یا کمتر از 100 در میومد یا بیشتر .

      حذف
    6. حالا اینقدر این بیضه های همایونی رو بکوب تو سرمون تا حسودیمون بشه...

      حذف
    7. حسودیت به چی بشه؟ به یه مشت اراجیف...
      خب حتمااگه یکی ازاین ادیان پیامبرش زن می بود،قانون فقهیشون وارونه میشد؛ اونوقت دیگه ارزش تخمدان زن بیش از جان یه مرد ارزش میداشت.

      حذف
    8. ای داد بیداد! یادم نبود! ما چرا اصلا پیامبر زن نداریم؟ بذار سرم خلوت شه بلکه خودم ظهور کردم.

      حذف
    9. نه...پیامبری از طرف خدا بذار بمونه برا اهل سالوس و ریا،اگه میتونی بیا بشو پیام آور راستی و روشنفکری . زردشت هم اصلا ادعای پیامبری از سوی خدا رو نکرد .

      حذف
  3. اینجا دیگه مبحث خرافه پرستی فرهنگمونه که میاد وسط... که هم زن هم مرد به یک اندازه مقصرن.

    پاسخحذف
  4. خودم به این معتقدم که مرگ با آزادی از زندگی در اسارت ارزشش بیشتره. چه زن چه مرد. فرقی نمیکنه. الان لطفا منظور منو بد متوجه نشید. مثال دارم میزنم. اگه تمام زنها پشت هم می ایستادن و تو یک روز از دم خود کشی میکردن و یه ایران میموند با اینهمه مرد و هیچ زنی... اونوقت میدیدیم که ارزش تخمدون چپ زن چطور از کل هیکل یه مرد بالاتر میرفت. منظورم توهین نیست لطفا ناراحت نشید. اما اون کسی که ما زنها رو پیش مردها لوث میکنه خود ما زنهاییم. نه اسلام...

    پاسخحذف
  5. راستی کوروش عزیز؟ میتونی یه جامعه رو پیش خودت مجسم کنی بدون زنها؟ اگه زنها اعتصاب کنن... وقتی شوهر به زنش میگه تو که همه اش تو خونه ای و کاری نکردی... زن دیگه هیچکاری تو خونه نکنه... هیچکدوم از زنها نخوان بچه دار بشن... وقتی مرد خسته و کوفته از سر کار بیاد و ببینه بچه ها گرسنه ان. خونه رو کثافت برداشته... و زن دیگه ای هم نیست که به آغوشش پناه ببرن...چه احساسی به مردها دست میده؟ برام جالبه بدونم...

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. خب وقتی خرافه ای به نام دین خرد و آگاهی رو از زن (و همینطور مرد) زایل کنه،دیگه چطوری میتونه فکر کنه که بچه دار نشه. یادمه یه جایی رفته بودم با یه زنی آشنا شده بودم ،بیچاره مریض هم بود 7-8 تا بچه داشت هنوزم باردار بود،ازش پرسیدن این همه بچه رو میخوای چیکار؟گفت که دلم میخواد 7تا دختر داشته باشم تا اون دنیا یه سره ببرنم بهشت .

      حذف
    2. ۷ تا دختر کلید بهشت شده؟ ماشالله! کوروش جان... کجا داریم میریم واقعا؟ خدا بهمون رحم کنه...

      حذف
    3. والله کوروش جان... حرف شما درسته اما من نمیتونم بفهمم که چطور میشه بی چون و چرا یه آدم که ادعاش هم در زمینۀ اشرف مخلوقات بودن زیاده اینطور خرد و... اصلا بابا ما برای چی میریم مدرسه؟ تو اون خراب شده ها چی یاد میدن به این جماعت؟

      حذف
    4. به آدمی که عقلش زایل شده و دیگه نیست چی میشه گفت؟ گوریل؟ اورانگوتان؟ میمون؟ کجامون اشرف مخلوقاته پس؟

      حذف
  6. شادی جان انگار اطلاع زیادی از قوانین و بگیر وببندهای دینی نداری؟ خدای ادیان از طریق پیامبرا و کتاباشون وظیفه زن و مرد رو دقیق معین کرده و اگه اون کارا انجام نشه اینا خطاکار محسوب میشن و چه عذابای عجیب و غریبی براشون بعداز مرگ در نظر گرفته شده.اما اینکه تمام زنها پشت هم می ایستادن و تو یک روز از دم خود کشی میکردن مگه به این سادگیه؟خودکشی یکی از خط قرمزای تکالیف دینی.اگه اینکارو بکنه عذاب اخروی و مادام العمر دوزخ و جهنم و پوست کندن و سوزوندن پوست و رویاندن و دوباره سوزوندن تاابد رو چطور تحمل کنه؟..
    میبینی ؟اینگونه خرافات هستن که شیرازه زندگی رو از هم میپاشه،عقل روزمره رو از آدم میگیره و اجازه نمیده که خردش رو به کار بندازه.

    پاسخحذف
  7. کوروش جان... اتفاقا تمام ادیان رو مطالعه کردم و اطلاعات زیادی راجع بهشون دارم. راجع به خودکشی هم عرض کردم که فقط یک مثال بود و لطفا جدیش نگیرید. اما اون چیزی که تجربۀ شخصیم در زندگی در ایران حساب میکنم اینه که به هر کی رو بدی سوارت میشه. یادمه پدر خودم از همون موارد بود. از تمامی موارد مخصوصا عذاب وجدان استفاده میکرد تا حرفشو پیش ببره. احترام پدر و فرزندی سر جاش اما پدر من تمام هم و غمش رو گذاشته بود که برینه تو زندگی من. از چی بخور و چه رسته ای تو دبیرستان بخون تا با کی ازدواج کن. درسته که خودم هم تو خانواده ای تربیت شده بودم که خیلی سختگیر بود و مذهبی اما وقتی یه چیزی غلطه قبولش نمیکنم. شاید مشکل شخصیتی من باشه که زیر بار زور نمیرم. حالا هر کی که میخواد باشه. اما من معتقدم دین یه آزمایشه. خدا میخواد ببینه که آیا ما برای اون زندگی و عمر با ارزشی که به ما فقط یک بار عطا میشه ارزش قائلیم یا نه. من فقط یک بار زندگی میکنم و به عنوان اشرف مخلوقات از تمامی هدایای خداوند از جمله عقل و خرد وظیفه دارم استفاده کنم.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. خود منم خودکشی رو مثال زدم،از اون جهت که گفته بودی:معتقدم که مرگ با آزادی از زندگی در اسارت ارزشش بیشتره و منم باهاش موافقم،ولی این شخص دین زده(به عبارتی آفت زده)نیست که اجازه تفکر داشته باشه چون قبلا از اتاق فرمان در موردش فکر شده و تصمیم هم براش گرفته شده.

      حذف
    2. پس دلیل آفرینش مغز چی بود؟ اگه قرار بود از اتاق فرمان برامون تصمیم بگیرن.

      حذف
    3. وظیفه دین که پاسخگویی درست و مناسب به سئوالات انسان نبود که ؛ اگه دقت کنی متوجه میشی که تمام دانشی که توی دین وجود داشت و مرتب در تمام دوران قرون وسطا روشون مانور میکردن همون افکاری بودن که ارسطو با اون ذهن خلاق و البته بدوی خودش بهشون رسیده بود،اینکه زمین ساکنه و هفت طبقه آسمان به گردش میچرخه از افکار اون بودش دیگه.

      حذف
    4. با این حرفتون کاملا موافقم. فقط چیزی که هست الان دیگه قرون وسطا نیست. الان ما با اینهمه امکانات و تکنولوزی در سال ۲۰۱۶ از قرون وسطا هم عقب تر رفتیم. باز اونا میتونستن بگن ما علم و امکاناتشو نداریم... ما چی بگیم؟ زشت نیست آخه؟

      حذف
    5. البته این حرف من فقط به مردمان اون منطقه نیست. حتی تو آمریکاش هم هستن کاتولیکهایی که میگن دایناسورها و اوولوشن فقط داستان بوده و اینها تماما ساختۀ دست بشره. ماها از آدم و حوا هستیم.

      حذف
  8. من خودم به یه نیروی بزرگتر اعتقاد دارم و اینکه یکی هست که مراقب ماست. حالا میخواد اسمش هر چی که میخواد باشه. نمیدونم دقیقا چی باید صداش کنم. حالا بگیریم اسمش خدا باشه که بدونی منظورم همون نیروی بزرگتره... تمامی ادیان میان تا قلب منه نوعی رو آماده کنن برای پذیرش خدا. حالا یکی با خشونت و رعب و وحشت و یکی هم با مهربونی. اما هدف تمام ادیان یکی بوده. آدم شدن ما... که اونم الان میبینم از پست ترین حیوانات هم پایین تر رفتیم. قلب و فکر من فقط جای خداست. هر جا خدا بود اونجا بهشته و توش احساس آرامش میکنم. راجع به خودکشی هم اعتقادم اینه که اگه یه روز قلبم پر از کینه و عداوت بشه مردنم از زندگیم خیلی ارزشمندتره. البته نظر شخصیه. هر چند در تمام ادیان خودکشی عمل شنیعیه. همونطور که کشتنن همدیگه شنیعه.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. بهترین اسمی که میتونی روش بذاری همون نیروی ناشناخته است،ولی ادیان دیگه مغلطه فکری عده ای سودجو بوده که قصد اصلیشون باز کردن دکان دین و بیزینسی که توش انجام میشه، بود .

      حذف
    2. حدس میزنم فقط سودجوها نیستن که از این طریق به اهدافشون میرسن. اونهایی هم که اطاعت کورکورانه میکنن هم یه منفعتی میبرن این وسط.

      حذف
    3. بله ،درسته. شبیه یه بیزینسه هرمی میشه که همه ازش سود میبرن ، اما اون بالایی ها بیشتر.

      حذف
    4. پس من یک عذرخواهی برای متنی که نوشتم به زنها که چه عرض کنم به جامعۀ انسانی بدهکارم. میخواستم افکار زنها رو بیدار کنم اما زیادی انتظار داشتم. این خانه از پایبست ویرانست. ماها همون بزاییم و یه سره بریم بهشت...

      حذف
    5. نه ،درسته.منتها نیمی از واقعه و اون قسمت کم رنگش رو بیان کردی.

      حذف
  9. به نظرم این خود ما آدمهاییم که میذاریم و میل داریم ازمون سو استفاده بشه... مثل همون جوکه که به یارو آب داده بودن گفته بودن مشروبه. اینم خورده بود و مست کرده بود و عربده کشی. دوستاش گفته بودن بابا شوخی کردیم آب بود. یارو میگه دیر گفتی دیگه من مست شدم.
    حالا منم نمیتونم بفهمم چطور یک عقل که میتونه باهاش فکر بشه رو میشه گذاشت تو قفل و کلید؟ یعنی ترس اینقدر تاثیر گذاره؟

    پاسخحذف
  10. شادی جان ...ماشاله اینشاله سرعت تایپت بالاست.من یه کامنت میفرستم میبینم 3-4تا گرفتم.اجازه بده تو فرصتای بعدی این بحث رو پیگیری کنیم.

    پاسخحذف
  11. اوپس! :))))))))))))) ببخشید!

    پاسخحذف